امیرعلی شيرين تر از امیرعلی شيرين تر از ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

امیرعلی دردانه ی ما

امیرعلی و این روزهاش

سلام دوستان كامپیوترم ويروسي شده بود ديگه حوصله نداشتم ويندوزشو عوض كنم خودم كه نه يكي از آشناييامون به قول دوستم ملاحت جون اين روزا حوصله ي هيچ كاري رو ندارم نه شادم نه غمگين كلا خنثام اميرعلي جونم اين روزا واسه خودش يه گوله نمكي شده كه نگو از صبح تا شب فقط ميگه بريم ددر وقتي هم ميان خونمون فقط ميخواد تو حياطمون باشه آتيش پارمون چشمك زدن رو بلد شده بگيم چشمك بزن جفت چشاشو باز و بسته ميكنه هه هه هه فداش بشم دردونمون عاشق شيشه پاكن شده يعني هروقت تو دستمون ببينه فوري مياد ميگيره و شروع ميكنه به پیس پیس كردن يه وقتايي هم كه دلش واسه شيشه پاكن تنگ بشه خودش ميره از تو كابينت برميداره و شروع ميكنه همه جارو به پاكسازي ...
29 فروردين 1391

تولد بهداد نازنینم

سلام خدایا شکرت امروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز  جدید می‌سراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربان‌ترین در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود ای فرشته ی زیبا روزهای زندگی هر روز گوارا باد بهداد نازنینم میلادت مبارک امروز 19/1/91  خیلی خوشحالم چون پسمل یکی از بهترین دوست وبلاگیم نارینه جون به دنیا اومده به نارینه جونم تبریک میگم  و میبوسمش ...
19 فروردين 1391

امیرعلی و سفر نوروزی

سلام امیرعلی جونم میخوام از سفر نوروزیی سه روزه و البته ناگهانی شما به شمال رو بگم روز سه شنبه عمو عبدالله و عمو یحیی و بابا رحمان تصمیم میگیرن که خانوادگی برن سرعین و روز چهارشنبه به سمت سرعین حرکت میکنید یک روز تو سرعین اقامت میکنید و تصمیم میگیرید که به شمال هم برید از اونجا به سمت رشت و مازندران هم میرید و حسابی به خودتون خوش میگذرونید و روز جمعه هم به سلامتی برمیگردید از آنجایی که این روزها معنای واقعی ددر رفتن رو میدونی به گفته ی خواهرجونی بچه ی خوبی بودی و مامان الناز رو اذیت نکردی خواهرم زیاد ازت عکس نگرفته و اونایی رو هم که گرفته دسته جمعی و من اجازه ندارم بذارم اینجا ناچارا چندتا عکسی که در دست دارم رو میذارم ...
19 فروردين 1391

امیرعلی و شانزده ماهگی

ای تنها دلیل رد کردن هر دلیل و ای تنها بهانه ی آوردن هر بهانه دیوانه ی مهربانی تؤام…. ای بهترین چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر شد که دنیای من شدی پس برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی امیرعلی جونم همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است؟ چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟ فرشته ای فقط در قالب یک انسان فقط ساده می توانم بگویم عزیزم   ماهگیت مبارک پ.ن: امیرعلی جونم درست در سوم فروردین تونست اسمم رو بگه اونم نه یکبار بلکه صدبار الهه=الاله اینم هدیه ی من به امیرعلی جونم ...
10 فروردين 1391
1